دسته‌ها
اشعار طنز

ابوالقاسم حالت (مترجم، محقق و طنز پرداز)

ابوالقاسم حالت (مترجم، محقق و طنز پرداز)

ابوالقاسم عبدالله فرد، متخلص به حالت، طنز پردازی که به قولی در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در تهران متولد شد.

او سراینده ی اولین سرود ملی ایران بعد از انقلاب با نام پاینده بادا ایران است.

وی پس از اتمام دوره دبیرستان، در شرکت ملی نفت مشغول به کار شد.

شعر طنز را از دوره ی مدرسه شروع کرد.

به مدت ۷ سال مقالاتش در روزنامه ی کیهان چاپ می شد.

به جز مقالات طنز آمیز، آثاری مثل کلیات حالت، دیوان شوخ و خروس لاری را در کارنامه خود دارد.

ابوالقاسم حالت (مترجم، محقق و طنز پرداز)

وی در آثارش، مسایل و واقعیات جامعه را خیلی دقیق، به شکل طنز بیان می کرد.

او زبان های عربی، انگلیسی و فرانسوی را در جوانی آموخت و بیشتر از نصف عمر خود را در سرودن اشعار طنز سپری کرد.

دیوانش شامل قصاید عرفانی و اخلاقی است؛ چنانکه خود می گوید: “هر شعری که هدفی در زمینه ی اخلاق و کمالات انسانی داشته باشد قابل مطالعه است، حتی اگر تکرار گفته های دیگران باشد.”

در سال ۱۳۱۷ با مجله ی طنز توفیق، همکاری می کرد و امضا و نامش را در اشعار به صورت مستعار می نوشت. مثلا امضای هدهد میرزا و اسامی مثل خروس لاری و … .

چون به مسایل دینی علاقه داشت.

هر هفته چند رباعی از کلمات حضرت علی (ع) را ترجمه و در مجله آیین اسلام به چاپ می رسانید.

از جمله اشعار وی، (ای مادر عزیز که جانم فدای تو، قربان مهربانی و لطف و صفای تو را می توان نام برد.)

سرانجام وی در سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در سوم آبان ماه بر اثر سکته ی قلبی درگذشت.

او قسمتی از وصیت نامه ی خود را بصورت طنز درآورده:

“بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید
نه به  من  بر سر گور  و  کفن آزار  دهید
وین  زبان را  که  خداوند زبان بازی بود
به  فلان هوچی رند  از  پی گفتار  دهید
کله ام که همه عمر  پر از گچ بوده  است
تحویل   علی   اصغر    گچکار    دهید…”

دسته‌ها
اشعار طنز

عبید زاکانی (طنزپرداز، منتقد، نویسنده و شاعر)

عبید زاکانی (طنزپرداز، منتقد، نویسنده و شاعر)

نظام الدین عبیدالله زاکانی قزوینی، شاعر، لطیفه پرداز و منتقد بزرگ، منتسب به خاندان زاکان بوده، که اصالتا عرب بودند و به ایران مهاجرت کرده و در محدوده ی قزوین سکنی گزیدند.

تولد او را در قزوین بین سالهای ۶۹۰ تا ۷۰۱هجری شمسی میدانند. او را می توان بزرگ ترین لطیفه پرداز زمان خود دانست.

در مورد مذهبش بررسی هایی صورت نگرفته ولی در کلیاتش ترکیب بندی دارد،

که بعد از حمد خداوند و بر شمردن صفات پیامبر وقتی به خلفای چهارگانه می رسد،

خود را سگ درگاه مولا علی(ع) می داند و در ادامه بیان می کند که محبت حسنین (امام حسن امام حسین) او را کافی است.

عبید زاکانی (طنزپرداز، منتقد، نویسنده و شاعر)

پس تا حدود زیادی می توان در کلیاتش به مذهب او پی برد.

او در انواع شعر استاد و سبک نوشتاری اش طنز است.

که با زبان هزل، طنز و نکوهش وضعیت سیاسی و اخلاقی زمانه ی خود را بیان می کند.

به همین علت مردم عامه، عبید را به خاطر اشعار طنزش می شناسند.

اشعار او به دو قسمت تقسیم می شود:

۱اشعار هزل  ۲اشعار جدی

و آثار ادبی اش شامل رباعیات، قصاید، غزلیات و عشق نامه است.

او نویسنده ای آگاه نسبت به مسایل جامعه ی خود بوده است.

شهرت او بیشتر به دلیل انتقاد با زبان شیرین است که از طریق هزل و شوخی در آثار منظوم و منثورش نمایان است.

مانند منظومه ی موش و گربه که در آن به شهرت رسید.

دیوان لطایفش شامل رساله ی اخلاق الاشراف، ریش نامه، صد پند، رباعیات، رساله ی دلگشا، منظومه ی موش و گربه و ترجیع بند است.

حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده (به سال۷۳۰ هجری _ قمری ) عبیدالله را شاعر و نویسنده ای با آثار خوب نام می برد.

تذکره نویسان وفات او را بین سالهای ۷۶۸ تا ۷۷۲ هجری دانسته اند.

محل دفنش نیز ناشناخته است. به روایتی مقبره ی او را در دزفول یا ماهان کرمان می دانند.

شعری از عبید:
“یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم
به امید  کرمت  روی  به  راه  آوردیم”

دسته‌ها
اشعار طنز

میرزاده عشقی (شاعر آزادی خواه)

میرزاده عشقی (شاعر آزادی خواه)

سید محمدرضا کردستانی متخلص به میرزاده ی عشقی

شاعر آزادی خواه، خوش مشرب، نیکو صفت، روزنامه نگار و نمایشنامه نویس دوره ی مشروطیت؛

متولد بیستم آذر ماه ۱۲۷۳ هجری شمسی در همدان است.

او تاریخ و جغرافیای ایران باستان و اقتدار مردان کهن آن زمان را ستوده،

با حسرت از عقب ماندگی علمی و سیاسی ایران زمان خود سخن می راند.

او آموزش را ابتدا در مکتب خانه های قدیم و سپس در ۷ سالگی در مدارس دیگر تهران ادامه داد.

در ۱۷ سالگی تحصیل را رها کرده، وارد کارهای اجتماعی شد.

در ابتدای جنگ جهانی اول همراه با سیاستمداران دیگر به استانبول رفت.

میرزاده عشقی (شاعر آزادی خواه)

عشقی عاشق پیشرفت کشورش بود

و تاکید بر رابطه ی علم و قدرت آمیخته با هم را داشت.

او سابقه ی ایرانیان قدیم را در اقتدار کشور از نظر علم و قدرت بسیار بالاتر از زمان خود می دید

و این ویژگی در آثارش مشهود است.

از نخستین آثار او می توان به نوروزی نامه،

ایران رستاخیز و شهر یاران ایران که در استانبول به نگارش درآورد، نام برد.

او پس از بازگشت، به همدان و سپس به تهران رفت.

با عده ای از نویسندگان ارتباط برقرار کرد

و با زبان زهرآگین قلمش، بیشتر نخست وزیر وقت، وثوق الدوله را نشانه گرفت.

سرانجام اشعار طنز و طعنه زننده اش موجب شد تا وثوق الدوله دستور دستگیری او را صادر کرده و اورا به زندان بیاندازد.

نوشته های انتقادی و مبارزات سیاسی این شاعر جوان تا پایان عمر کوتاهش ادامه داشت.

از قدیمی ترین آثارش نوروزی نامه است، که ۱۵ روز پیش از بهار ۱۲۹۷ در استانبول به نگارش در آورد.

غیر از هزلیات و هجویه های بسیار تلخ، خطاب به اوضاع زمان خودش، اشعار منحصر به فردی مانند: کفن سیاه(در دفاع از مظلومیت زنان و آینده ی سیاه آنان)، ایران رستاخیز، نوروزی نامه و … دارد.

سرانجام در صبح ۱۲ تیرماه ۱۳۰۳ هجری شمسی در منزلش مورد اصابت گلوله دو فرد ناشناس قرار گرفته و ترور شد.

او هنگام مرگ تنها ۳۱ سال داشت.

دسته‌ها
اشعار طنز

عارف قزوینی و شعر دلاکیه

عارف قزوینی

عارف قزوینی متولد ۱۲۵۹ هجری شمسی در قزوین است.

او از شاعران و تصنیف سرایان ایرانی دوره ی مشروطه است.

شیوه ی طنز سرایی او را می توان در شعر دلاکیه او جستجو کرد.

پدرش ملا هادی و وکیل بود.

عارف در قزوین آموزش صرف و نحو فارسی و عربی را فرا گرفت.

در خط نویسی شکسته و نستعلیق هم بسیار توانا بود.

در ۱۷ سالگی عاشق دختری شد. پنهانی با او ازدواج کرد و تصنیف ” دیدم صنمی را” در وصف او سرود.

ولی پس از مطلع شدن خانواده ی دختر فشارها زیاد شد و عارف به ناچار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر هم ازدواج نکرد.

تصنیف های او بیشتر درباره ی زمانه خویش است و تاثیر زیادی در جامعه ی آن روزگار می گذاشت.

عارف  اولین کسی است که در ایران کنسرت اجرا کرد.

عارف قزوینی

در سراسر زندگی اش همیشه صراحت داشته و این در تصنیف های اجتماعی و سیاسی او نمایان است.

از آثارش می توان به دیوان اشعار و تصنیف های او اشاره کرد.

تصنیف “گریه را به مستی بهانه کردم” برای انتقاد و اعتراض بیگانگان در کشور سرود

و همین تصنیف باعث شد تا تحت تعقیب قرار گرفته، فرار کند.

سرود ملی مشروطه ی او “از خون جوانان وطن لاله دمیده” هنوز در ذهن ملت ایران باقی است.

او با موج انقلاب مشروطه به سرودن شعر، تصنیف و ترانه پرداخت.

بعضی از شاعران مشروطه مانند عارف شعر طنز مشروطه را با بیانی ساده و عامیانه بیان می کردند.

که آهنگین و معمولا اجتماعی و اعتراضی بود.

آن ها از اشکال جدید و تازه ای در شعر طنز استفاده می کردند.

عارف اواخر عمر خود را در خانه ای اجاره ای با یک پرستار سپری کرد.

سرانجام در سال  ۱۳۱۲ هجری شمسی  پس از ۱۰ روز بیماری سخت درگذشت.

پروین اعتصامی (رخشنده اعتصامی) و طنز نیش دار

دسته‌ها
اشعار طنز

پروین اعتصامی (رخشنده اعتصامی) و طنز نیش دار

پروین اعتصامی (رخشنده اعتصامی)

پروین اعتصامی متولد ۱۲۸۵ هجری شمسی در تبریز، مشهورترین شاعر زن ایرانی است.

شاعری که برای بیان اعتراضات و انتقادات، اشعارش را با کنایات طنزآمیز بیان می کرد.

در کودکی همراه با خانواده به تهران نقل مکان کردند.

فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت.

پدرش مردی بزرگ، اندیشمند و از مترجمان معاصر ایرانی زمان خود بود.

که در سرنوشت پروین در سرودن شعر، نقش شایسته ای داشت.

زمانی که به استعداد دخترش پی برد، به او در زمینه ی شعر سرودن کمک کرد.

پروین غیر از پدر زیر نظر استادانی همچون  ملک الشعرای بهار و دهخدا سرودن را آغاز کرد.

پدرش اعتصام الملک، مدیر مجله ی بهار بود.

پروین اعتصامی (رخشنده اعتصامی)

اولین شعر پروین هم در مجله ی پدرش چاپ شد.
خانواده پروین اهل مطالعه بودند.

او مطالب علمی در اشعارش را، از گفتگوی خانواده در می یافت.

در نوجوانی به دیوان شاعران بزرگی مثل نظامی، مولوی، ناصرخسرو، فرخی و…که از شاعران بزرگ فارسی زبان  بودند آشنا بود.

او برخی از زیباترین اشعارش را در نوجوانی سرود. که گاهی اشعارش گزنده و گاهی هم گذرا بود.

مثلا در مناظره ی دزد و قاضی، با طنز و انتقاد، جامعه ای را که دچار هرج و مرج شده، به تصویر می کشد.

طنز نیش دار دیگر او را در ابیات ” دو قطره خون” می توان دید.

یا در سه قطعه ی “دیوانه و زنجیر” “مست و هشیار” “سر و سنگ” طنز را به روش تجاهل المعارف (کودن نمایی) بیان کرده است.

او در ۲۸ سالگی ازدواج کرد ولی به دلیل اختلاف فکری از همسرش جدا شد.

بعد از جدایی از همسر، به شغل کتابداری مشغول شد.

تنها اثر چاپ و مثتشر شده از وی دیوان اشعار اوست، که شامل ۶۰۶ شعر در قالب مثنوی، قطعه و قصیده است.

سرانجام پروین اعتصامی در سال ۱۳۲۰ در سن ۳۵سالگی بر اثر بیماری حصبه در تهران در گذشت

و در حرم حضرت معصومه در آرامگاه خانوادگی اش به خاک سپرده شد.

روز ۲۵اسفند ماه به پاس خدمات او روز پروین اعتصامی نامگذاری شده است.

پایان پیام
سطر یک

دسته‌ها
نوشته های طنز

کرونا از قبل هم بود اسمشو نمی دونستیم

کرونا از قبل هم بود اسمشو نمی دونستیم

خیلی خوب که به گذشته نگاه می کنیم می بینیم، بعضی از مسئولان کشور ما از خیلی وقت پیش کرونا داشتند ولی به ما خبر نمی دادند.

وقتی عکس های گذاشته رو نگاه کنیم می بینیم
که بعضی از مسئولان اصلاً از همون خیلی وقت پیشا کنار همدیگه قرار نمی گرفتند و از هم فاصله داشتند.

بعضی های دیگه هم سعی می کردن تا می تونند داخل جلسات عمومی شرکت نکنند
تا بتونند سلامتی خودشون رو تضمین کنند و با طول عمر خودشون بیشتر به کشورشون خدمت کنند.

بعضی از مسئولان وقتی که وارد اتاق جلسات می شدن سعی می کردن خلوت ترین نقطه اتاق جلسه را پیدا کنند و سعی کنند کرونا نگیرند و البته چرت کوچکی هم بزنند راحت باشند.

کرونا از قبل هم بود اسمشو نمی دونستیم

بعضی از مسئولان از ترس اینکه خودشون کرونا داشته باشند و این کرونا رو به مردم انتقال بدن
از همون اول انقلاب اسلامی سعی می کردند داخل مردم نباشند
و تا می‌تونستند از مردان فاصله می‌گرفتند.

ملاقات مردمی و سفر استانی این که حالا بریم یه جایی با مردم فیس تو فیس صحبت کنیم
و هر کاری که باعث میشد فاصله اجتماعی کم بشه انجام نمی‌دادند.

تمام این موارد به ما میگه که کرونا از قبل هم بوده فقط به ما خبر نداده بودند.

بعضی ها هم که کرونا داشتند سعی می کردن تا می تونند فاصله اجتماعی که نه فاصله طبقاتی ایجاد کنند و خودشون تا می توانند از این طبقات بالا برن
البته اونا فقط به فکر سلامتی مردم بودند و دلشون میخواست که تا می تونند یک کاری کنند که به مردم آسیبی نرسه و بیماری خودشون رو به مردم انتقال ندهند.

البته نمیشه به این مسئولان ایراد گرفت که چرا اینقدر به فکر بالا رفتن از طبقات فاصله طبقاتی هستین
و سعی می کنید مردم رو همون طبقه اول نگه دارید.

فاصله کم ما شما را اذیت نمی کند

دسته‌ها
نوشته های طنز

فاصله کم ما شما را اذیت نمی کند

فاصله کم ما شما را اذیت نمی کند

زندگی عادی و جالب خود را با داستان‌های علمی تخیلی کرونا ادامه می دهیم.

اما امروز به لطف ویروس کرونا آدمها مجبور شدند از هم فاصله بگیرند و زندگی عادی و روزمره آنها دچار تغییر و تحول خاصی شده.

گشتی با سطر یک داخل شهر می زنیم و می بینیم آدما چه واکنشی نسبت به کرونا دارند.

اینجا ایستگاه مترو تهران است و دو نفر دارن باهم دیگه راجع به کرونا صحبت می کنند
البته این اتفاق خیلی کم پیش میاد که تو مترو دونفر باهم دیگه حرف بزنند ولی خوب اینم دیگه اتفاق افتاد دیگه.

فاصله کم ما شما را اذیت نمی کند

یه نفری به اون یکی میگه دیروز تو تلویزیون می گفتند اگه دستامون رو خوب بشویم و فاصله اجتماعی رو رعایت کنیم و ماسک بزنیم اصلاً کرونا نمیگیریم.

سرگرم بودم که یکدفعه مترو رسید و این آدما مثل کالباسی که لای نان باگت قرار بگیرند
همگی با هم دیگه بدون رعایت فاصله اجتماعی و هر چیز دیگه ای به طرف در ورودی مترو هجوم بردند
و چنان فشاری به هم دیگه وارد می کردند اثر فشار قبر سخت‌تر.

برای لحظاتی کرونایی وجود نداشت تا تمام آدم ها داخل مترو جاگیر بشن.

البته انهایی که عجله می کردن زودتر وارد مترو بشن اصلا دنبال این نبودند که صندلی خالی پیدا کنند
بلکه دنبال این بودند که یه گوشه دنج پیدا کنند
برای اینکه راحت تر بتونند داخل گوشیشون فیلم و کلیپ ببینند و کسی سرک داخل گوشی شون نکشه.

وارد مترو که شدیم بعضی ها روی یک صندلی نشسته و کیفشون رو روی صندلی کناری گذاشته بودند
که مبادا یه نفری که کرونا داره روی صندلی بشینه.

اما هرچه به تعداد مسافران مترو افزوده می‌شد کیف های بیشتری از روی صندلی‌ها برداشته می‌شد
و فاصله کسانی که روی صندلی ها نشسته بودند به هم نزدیک تر می شد.
البته این زیاد عجیب نیست چون بعضی از شهروندان کشف کردند که ویروس کرونا نسبت به تعداد جمعیت حاضر در مترو تغییر وضعیت می دهد و هرچه تعداد مسافران بیشتر شود این ویروس کمتر مزاحم دیگران می شود.

انتهای پیام